روان‌نویس | رضا کاکرودی - روانشناس بالینی و روان‌درمانگر

وبلاگ رسمی رضا کاکرودی، روانشناس بالینی. ارائه تحلیل‌های روان‌شناسی، تکنیک‌های خودیاری و مطالب تخصصی در حوزه سلامت روان و درمان شناختی-رفتاری (CBT).

چرا زیاد فکر کردن رابطه‌ها را سخت می‌کند؟

( چرا آدم‌هایی که زیاد فکر می‌کنند، بیشتر در رابطه‌ها آسیب می‌بینند؟ )

 

زیاد فکر کردن، یا همون «اورثینکینگ»، شاید در ظاهر یک ویژگی روشنفکری به نظر برسد؛ اما در رابطه‌های عاطفی تبدیل می‌شود به یک چاه بی‌انتها که آدم را می‌بلعد. کسانی که زیاد فکر می‌کنند، همیشه یک قدم جلوترند؛ آینده را تحلیل می‌کنند، حرف‌ها را چندبار بازبینی می‌کنند، نیت‌خوانی می‌کنند و به‌جای اینکه لحظه را زندگی کنند، از روی آن عبور می‌کنند.

 

این آدم‌ها معمولاً باهوش‌اند، دقیق‌اند، حساس‌اند… اما شاید همان حساسیت بیش‌ازحد باعث می‌شود رابطه برایشان سخت‌تر از بقیه باشد.
 

داستان از اینجا شروع می‌شود که ذهن بیش‌فعال نمی‌تواند «ابهام» را تحمل کند.

وقتی پیام طرف مقابل دیر می‌شود، ده سناریوی مختلف در ذهن تولید می‌کند.

وقتی لحن کمی عوض می‌شود، ذهن می‌گوید: «یه چیزی شده.»

وقتی روز خوب نیست، تحلیل می‌کند که «شاید رابطه مشکل داره.»
 

مشکل این نیست که این افراد فکر می‌کنند؛ مشکل این است که ذهنشان در شرایط احساسی همیشه سمت سناریوهای منفی می‌رود.

این همان چیزی است که در CBT به آن می‌گوییم «تفکر فاجعه‌ساز»؛ یعنی مغز قبل از اینکه واقعیت را ببیند، بدترین احتمال را انتخاب می‌کند.
 

آدم‌هایی که زیاد فکر می‌کنند معمولاً تجربه‌های قدیمیِ نادیده‌گرفته‌شدن، طرد، قضاوت یا بی‌ثباتی را پشت سر دارند.

ذهن‌شان از صمیمیت می‌ترسد، اما همزمان تشنه‌ی آن است.

برای همین به جای اینکه احساس را مستقیماً تجربه کنند، وارد تحلیل‌های بی‌پایان می‌شوند.

این گروه سه درد مشترک دارند:

اول اینکه رابطه برایشان تبدیل می‌شود به یک معادله سخت. آرامش کم است، تحلیل زیاد.

دوم اینکه طرف مقابل حس می‌کند مدام زیر ذره‌بین است؛ انگار هر رفتار باید توضیح داده شود.

سوم اینکه خودِ فرد بیشتر از هر کسی خسته می‌شود؛ خسته از ذهنی که یک لحظه نمی‌گذرد.

 

اما نکته‌ی مهم اینجاست: زیاد فکر کردن تقصیر فرد نیست، یک الگوی دفاعی است.

مغز فکر می‌کند اگر همه‌چیز را تحلیل کند، اگر همه نشانه‌ها را دقیق بخواند، می‌تواند جلوی آسیب را بگیرد.

اما واقعیت این است که رابطه با تحلیل پیش نمی‌رود؛ با حضور پیش می‌رود.

آدم‌هایی که زیاد فکر می‌کنند وقتی یاد می‌گیرند:

احساس را بدون قضاوت ببینند،

ابهام را تحمل کنند،

و اجازه بدهند طرف مقابل هم آدم باشد، نه پروژه‌ای برای تحلیل— کم‌کم از این چرخه بیرون می‌آیند.

ذهن می‌تواند بهترین دوست رابطه باشد؛

ولی وقتی زیادی فعال شود، از دوست تبدیل می‌شود به مزاحم.

آرامش رابطه از لحظه‌ای شروع می‌شود که فرد یاد می‌گیرد:

«همه چیز نیاز به تحلیل ندارد. بعضی چیزها فقط نیاز دارند احساس شوند.»


____ رضا کاکرودی | روانشناس بالینی