چرا روابط امروز این‌قدر شکننده شده‌اند؟

رضا کاکرودی رضا کاکرودی رضا کاکرودی · 13 ساعت پیش · خواندن 3 دقیقه
جدایی ، طلاق، روابط شکننده، رابطه، روابط، رابطه عاطفی، روانشناسی رابطه

نگاهی روان‌شناختی به دلایل افزایش جدایی، سردی عاطفی و نارضایتی در روابط عاشقانه

مقدمه

در گذشته، رابطه‌ها سال‌ها دوام می‌آوردند؛ حالا اما حتی روابطی که با شور و عشق زیادی شروع می‌شوند، خیلی زود به بن‌بست می‌خورند. زوج‌ها با کوچک‌ترین اختلافی از هم سرد می‌شوند، بی‌تعهدی عاطفی و حتی خیانت بالا رفته، و افراد زیادی احساس می‌کنند «هیچ‌کس نمی‌تواند نیازهایشان را واقعاً برآورده کند». چرا؟ چه اتفاقی افتاده که روابط انسانی این‌قدر شکننده شده‌اند؟ این مقاله از زاویه روان‌شناسی بالینی و شناختی‌رفتاری به این مسئله می‌پردازد.

۱. توقعات ناسازگار با واقعیت

بزرگ‌ترین عامل شکست در روابط امروزی، «انتظارات غیرواقع‌بینانه» است. شبکه‌های اجتماعی، فیلم‌ها و سریال‌ها، تصویری از رابطه ارائه می‌دهند که واقعی نیست: کسی که همیشه بفهمد، همیشه عاشق باشد، هیچ‌وقت خسته یا بی‌حوصله نباشد، و تمام وقتش را برای شما بگذارد. اما رابطه سالم، نیاز به مدارا، مذاکره، پذیرش تفاوت‌ها و گاهی تحمل تنهایی دارد.

درمانگرانه: وقتی فردی فقط به دنبال دریافت باشد و ظرفیت تحمل ناکامی را نداشته باشد، هر رابطه‌ای در نگاهش “ناقص” به نظر خواهد رسید.

۲. ضعف در مهارت‌های ارتباطی

مدرسه، خانواده، و جامعه به ما یاد نداده‌اند چطور حرف بزنیم، گوش کنیم، مرز بگذاریم یا احساساتمان را مدیریت کنیم. بسیاری از افراد، در مواجهه با تعارض‌ها یا پرخاش می‌کنند یا قهر و قطع ارتباط را انتخاب می‌کنند.

 

مثال بالینی: مراجعانی هستند که حتی بلد نیستند بگویند «من از این موضوع ناراحت شدم»، بلکه فقط ناپدید می‌شوند یا طرف مقابل را متهم می‌کنند.

۳. اضطراب‌های وجودی در عصر دیجیتال

سرعت، رقابت، FOMO (ترس از عقب‌ماندن)، نیاز به دیده‌شدن و تأیید، باعث شده افراد مدام درگیر خودشان باشند. در چنین فضایی، رابطه عمیق و پایدار، یک چالش واقعی است. فردی که هنوز با هویت خودش درگیر است، چطور می‌تواند درک و پذیرش متقابل را تجربه کند؟

 

تحلیل CBT: افرادی با باورهای بنیادین مثل «اگر کامل نباشم، طرد می‌شوم» یا «عشق باید بی‌قید و شرط و بی‌دردسر باشد» در رابطه دچار رنج دائمی خواهند شد.

۴. مقایسه‌گرایی و ایده‌آل‌سازی دیگران

شبکه‌های اجتماعی بستری فراهم کرده‌اند برای مقایسه دائمی. وقتی فردی در حال مقایسه رابطه خودش با نسخه فیلترشده و نمایشی روابط دیگران است، احساس نارضایتی و کمبود به‌طور اجتناب‌ناپذیری وارد ذهنش می‌شود.

درمانگرانه: مقایسه، رابطه را مسموم می‌کند. وقتی از «داشته‌ها» لذت نمی‌بریم چون مدام چشممان به «نداشته‌های دیگران» است، ریشه امنیت عاطفی خشک می‌شود.

۵. ترس از صمیمیت واقعی

برخی افراد در ظاهر خواهان رابطه‌اند، اما به‌محض نزدیک شدن طرف مقابل، دچار اضطراب، شک یا گریز می‌شوند. این‌ها معمولاً ریشه در طرحواره‌هایی مثل رهاشدگی، بی‌اعتمادی یا نقص دارند. چنین افرادی به‌طور ناخودآگاه رابطه را تخریب می‌کنند، حتی اگر عاشق باشند.

مثال: «می‌دونم دوستم داره، ولی یه‌جوریه که انگار نمی‌تونم بهش اعتماد کنم. انگار قراره یه روزی ولم کنه.»

۶. فردگرایی افراطی تحت عنوان «استقلال»

نسل امروز یاد گرفته است که خودش را اولویت قرار دهد، که در بسیاری موارد پیشرفت مثبتی است. اما گاهی این «خود اولویت بودن» به شکل افراطی در می‌آید: ناتوانی در سازگاری، حاضر نبودن برای فداکاری، و عدم تعهد. این باور رایج شده که «اگر یک رابطه ذره‌ای از راحتی من را بگیرد، پس ناسالم است.»

یادآوری مهم: رابطه سالم فقط لذت نیست؛ رشد، تلاش، و عبور از فراز و فرودها را هم شامل می‌شود.

 

جمع‌بندی
 

روابط انسانی پیچیده‌تر از گذشته نشده‌اند، بلکه انسان امروز با ذهنی پر از اطلاعات، سرعت، استرس، توقع بالا و کمبود آموزش‌های عاطفی، وارد این روابط می‌شود. نتیجه؟ رابطه‌ها ناپایدار، سطحی، پر از سوء‌تفاهم و مستعد شکست شده‌اند. اما خبر خوب این است: مهارت‌ها قابل یادگیری‌اند. شناخت طرحواره‌ها، اصلاح باورها، تمرین ارتباط مؤثر و پذیرش واقعیت رابطه، می‌تواند زندگی عاطفی را عمیق‌تر و پایدارتر کند.

 

پیشنهاد درمانگر

اگر احساس می‌کنی در رابطه‌هات مدام به بن‌بست می‌رسی، قبل از اینکه دنبال آدم «درست» بگردی، با کمک یک روان‌درمانگر، روی ذهنیت‌ها، زخم‌های قدیمی و مهارت‌های ارتباطی‌ات کار کن. رابطه خوب، از درون تو شروع می‌شود.