روان‌نویس | رضا کاکرودی - روانشناس بالینی و روان‌درمانگر

وبلاگ رسمی رضا کاکرودی، روانشناس بالینی. ارائه تحلیل‌های روان‌شناسی، تکنیک‌های خودیاری و مطالب تخصصی در حوزه سلامت روان و درمان شناختی-رفتاری (CBT).

چرا وارد رابطه‌هایی می‌شیم که از اول می‌دونیم اشتباهه؟

همه‌مون حداقل یک‌بار این تجربه رو داشتیم:

قبل از شروع رابطه، یک صدای آروم ته ذهنمون می‌گه «این رابطه آخرش دردسر می‌شه»

اما باز هم می‌ریم توش.

این رفتار معمولاً نشونهٔ ضعف یا نادانی نیست.

بیشتر وقت‌ها ریشه‌های عمیق‌تری داره:

۱) نیاز به دیده شدن قوی‌تر از عقل عمل می‌کنه:

وقتی مدت‌ها احساس تنهایی کردیم، کوچک‌ترین توجه می‌تونه تبدیل بشه به یک نشئگی عاطفی.

اون‌جاست که مغز بخش منطق رو خاموش می‌کنه.

 

۲) الگوی قدیمیِ «نجات دادن» فعال می‌شه:

بعضیا ناخودآگاه جذب آدم‌هایی می‌شن که باید نجاتشون بدن.

چون سال‌ها نقش ناجی رو برای خانواده یا رابطه‌های قبلی بازی کردن.

 

۳) ترس از تنها موندن خیلی بزرگه:

گاهی رابطه اشتباه، از تنهایی کمتر می‌ترسونه.

مغز انتخاب می‌کنه «کم‌دردتره» رو برداره، نه «درست‌تره» رو.

 

۴) صدای هشدار اولِ رابطه رو جدی نمی‌گیریم:

بدن معمولاً قبل از ذهن می‌فهمه رابطه سالم نیست.

دل‌درد، بی‌قراری، سنگینی معده…

اما ما با منطق بی‌جا و امید زیاد، این سیگنال‌ها رو خفه می‌کنیم.

 

۵) خیال می‌کنیم این‌بار فرق می‌کنه:

بزرگ‌ترین فریب ذهن همین جمله است.

اما واقعیت اینه که اگر رفتار دو طرف تغییر نکنه، نتیجه دقیقاً مثل دفعه قبل خواهد بود.

 

پس باید چکار کرد؟

سه سؤال طلایی قبل از شروع هر رابطه:

۱) آیا این رابطه نیازهای اساسی من رو تأمین می‌کنه؟

(امنیت، احترام، صمیمیت، رشد)

۲) آیا الگوی تکراری من در این رابطه هم وجود داره؟

(نجات دادن، تحمل، دویدن یک‌طرفه، ترس از رها شدن…)

۳) اگر رفتار طرف مقابل همین شکلی بمونه، من می‌تونم یک سال دیگه هنوز کنار او باشم؟

اگر جواب «نه» باشه، یعنی رابطه از اول اشتباهه.
 

اگر خواستی، در پست‌های بعدی درباره «شناخت رابطه سالم قبل از شروع» مفصل‌تر می‌نویسم.


— رضا کاکرودی