گاهی سرمون رو میذاریم روی بالش و همون فکرهایی که هزار بار مرور کردیم دوباره میان.
چیزی عوض نمیشه، اتفاقی نمیافته، اما مغزمون ولکن نیست.
این چرخیدنِ فکری چند دلیل اصلی داره:
۱) مغز دنبال قطعیت میگرده
ذهن ما از «ابهام» متنفره.
وقتی چیزی مبهمه — رابطه، آینده، تصمیم — مغز هی مرورش میکنه تا یک جواب قطعی پیدا کنه؛ حتی وقتی جوابی وجود نداره.
۲) سیستم هشدار مغز بیشفعال میشه
بدن فکر میکنه یک خطر واقعی وجود داره.
در نتیجه افکار مثل یک آژیر ممتد میان بالا.
۳) تجربههای قدیمی فعال میشن
خیلی وقتها چرخه فکری ربطی به امروز نداره.
مغز با هر اتفاق شبیه گذشته، همون فایل قدیمی رو باز میکنه.
۴) فکر کردنِ زیاد یک «عادت» میشه
بعضیا فکر میکنن با زیاد فکر کردن میتونن درد یا اضطراب رو کنترل کنن.
اما واقعیت اینه که مرور ذهنی خودش تبدیل به درد جدید میشه.
چطور میشه چرخه رو قطع کرد؟
قدم اول: متوجه بشی وارد چرخه شدی.
همین آگاهی، خودش ترمز اولیهست.
قدم دوم: از مغزت سؤال اشتباه نپرسی.
بهجای «چرا اینجوری شد؟» بپرس:
«الان چه کاری ازم برمیاد؟»
قدم سوم: بدن رو از ذهن جدا کنی.
ده تا نفس عمیق، دو دقیقه حرکت، یک لیوان آب سرد — هر چی بدنهارو برگردونه.
قدم چهارم: تصمیمهای مهم رو در اوجِ چرخه نگیری.
چون مغز تو اون حالت دنبال بقاست، نه منطق.
اگر دوست داری در مورد قطع چرخه فکر بیشتر بدونی، تو پستهای بعدی کامل بازش میکنم.
— رضا کاکرودی